ترجمه مقاله

معتد

لغت‌نامه دهخدا

معتد. [ م ُ ت َ / م ُ ت َ دِن ْ ] (ع ص ) به معنی از حد درگذرنده و سخت ستمکار در اصل معتدی بوده «یا» در حالت جری و رفعی ساقط شد. (غیاث ) (آنندراج ). از حد درگذشته و سخت ستمکار. (ناظم الاطباء) : و ما یکذب به الاکل معتد اثیم . (قرآن 12/83). مناع للخیر معتد اثیم . (قرآن 12/68). مناع للخیر معتد مریب . (قرآن 25/50).
ترجمه مقاله