ترجمه مقاله

معتزل

لغت‌نامه دهخدا

معتزل . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) یک سو و جداشونده و کناره گزیننده . (آنندراج ). یک سوشونده و گوشه گیرنده . (ناظم الاطباء). گوشه گیر. کناره گیر. کناره جوی . گوشه نشین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اعتزال شود.
ترجمه مقاله