ترجمه مقاله

معدی

لغت‌نامه دهخدا

معدی . [ م ُ ] (ع ص ) مسری و سرایت کننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : چون عضوی از اعضای مردم به بیماری معدی چون آکله و جدری وجذام یا از زهر مار متألم و متأثر گردد از برای سلامت مهجت و ابقای بقایای اعضای آن عضو را اگرچه شریف بود به قطع و حرق علاج فرمایند. (سندبادنامه ص 78).
ترجمه مقاله