ترجمه مقاله

معرس

لغت‌نامه دهخدا

معرس . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع اِ) فرودآمدنگاه در آخر شب . مُعرَس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مکانی که مسافران جهت استراحت در آخر شب فرودآیند. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) :
دیو سیاه غرچه فریب پلید را
بر جای حور پاک معرس نمی کنیم .

مولوی (دیوان شمس چ فروزانفر).


|| دیگدان . (دهار) (مهذب الاسماء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (ص ) بیت معرس ؛ خانه ٔ بابیچه . (منتهی الارب ). خانه ای که دارای عَرس بود ودر آن بیچه ساخته باشند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خانه ٔ مسقف زمستانی .
ترجمه مقاله