ترجمه مقاله

معرق

لغت‌نامه دهخدا

معرق . [ م ُ رَ ] (ع ص ) شراب معرق ؛ شراب رگ دار از آب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شراب آمیخته با اندکی آب . (ناظم الاطباء). و رجوع به مُعَرَّق شود. || کسی که در کَرَم و یا در لؤم دارای اصل و عرق باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فحل معرق ؛ گشن اصیل و نجیب . (ناظم الاطباء). اسب اصیل و نجیب . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله