معرورکلغتنامه دهخدامعرورک . [ م ُ رَ ] (ع ص ) ریگ درآمده ٔ در یکدیگر. (منتهی الارب ). ریگهای درهم درآمده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد متداخل گرداندام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).