ترجمه مقاله

معسور

لغت‌نامه دهخدا

معسور. [ م َ ] (ع مص ) دشواری . ضد میسور و این هر دو مصدر است و گویند: دعه الی میسوره و الی معسوره و نزدیک سیبویه صفت است و گوید که مصدر بر وزن مفعول نیامده . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، معسورات . (ناظم الاطباء). || (ص ) دشوار. دشخوار. سخت .مشکل . مقابل میسور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله