ترجمه مقاله

معصب

لغت‌نامه دهخدا

معصب . [ م ُ ع َص ْ ص ِ ] (ع ص ) مهتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مهتر و سید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه کمربسته باشد از گرسنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد نیازمند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد نیازمند و فقیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مردی که شتران او از خشکسال مرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه عصابه بر سر می بندد. (ناظم الاطباء). || تاج دار. تاج بر سر نهاده . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله