ترجمه مقاله

معضل

لغت‌نامه دهخدا

معضل . [ م ُ ع َض ْ ض ِ ] (ع ص ) دشوار زاینده . مُعَضِّلَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ،معاضیل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیت معضل ؛ خانه ٔ تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله