ترجمه مقاله

معقومة

لغت‌نامه دهخدا

معقومة. [ م َ م َ ] (ع ص ) رحم معقومة؛ رحم بسته که قبول نکند آبستنی . (منتهی الارب ). زهدان بسته و نازا که قبول آبستنی نکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عقیمة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به عقیمة شود.
ترجمه مقاله