ترجمه مقاله

معلقة

لغت‌نامه دهخدا

معلقة. [ م ُ ع َل ْ ل َ ق َ ] (ع ص ) تأنیث معلق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معلق و معلقه شود. || زن شوی گم شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که نه دارای شوهر باشد و نه طلاق داده باشد یعنی شوی وی گم شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). زن که شوی او غایب است و جای او ندانند و از مرگ و زندگی او آگاهی نیست . ج ، معلقات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِخ ) واحدمعلقات . (از اقرب الموارد). هریکی از معلقات و آن هفت قصیده بود که در ایام جاهلی بنظم درآمده و در کعبه آویخته شده بود و بهمین علت آنها را معلقة می گفتند. (از محیط المحیط). هریک از معلقات سبعة که به خانه ٔ کعبه آویخته بودند. و رجوع به سبعه ٔ معلقات شود.
ترجمه مقاله