ترجمه مقاله

معنک

لغت‌نامه دهخدا

معنک . [ م ِ ن َ ] (ع اِ) کلیدان . (منتهی الارب )(آنندراج ). قفل و کلیدان . (ناظم الاطباء). آنچه بوسیله ٔ آن در را بندند. ج ، معانک . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله