ترجمه مقاله

معونة

لغت‌نامه دهخدا

معونة. [ م َ ن َ / م َع ْ وَ ن َ / م َع ْ وُ ن َ ] (ع اِمص ) یاری . ج ، معون . (مهذب الاسماء). یاری گری . ج ، معون . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معونت شود. || در اصطلاح شرع عبارت است از امر خارق عادتی که بر دست عوام مؤمنین ظاهر شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله