ترجمه مقاله

معین البکاء

لغت‌نامه دهخدا

معین البکاء. [ م ُ نُل ْ ب ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که تعزیه را اداره می کرد. تعزیه گردان . توضیح آنکه تعزیه رژیسوری داشت که کار رئیس ارکستر را هم می کرد. لباس اشخاص را برای نقشهای مختلف او تعیین می کرد. ترتیبات مقدماتی یا به عبارت اروپایی «میزان سن » هم از وظایف او بود در اواخر قاجاریه این کارها را شربت دارباشی که یکی از اعضای دارالنظاره (خوانسالاری ) و به لقب معین البکاء هم سرافراز بود اداره می نمود. و رجوع به شرح زندگانی من تألیف عبداﷲ مستوفی ج 1 ص 392 و سرگذشت موسیقی ایران تألیف روح اﷲ خالقی ج 1 صص 339-340 شود.
ترجمه مقاله