ترجمه مقاله

مغتسل

لغت‌نامه دهخدا

مغتسل . [ م ُ ت َ س َ ] (ع اِ) شستن جای . (مهذب الاسماء). جای غسل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنجا که غسل کنند. آنجا که سر و تن شویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب . (قرآن 42/38). || شستنگاه مرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جایی که مرده را غسل می دهند. (ناظم الاطباء). آنجا که غسل دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آن آب که خود را بدان شویند. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). آب غسل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آب سرد و هرچیزی که با آن می شویند. (ناظم الاطباء). || شرابی است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله