ترجمه مقاله

مغز

لغت‌نامه دهخدا

مغز. [ م َ ] (اِمص ) دورسپوزی . (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 183). مغزیدن مصدر است . «مَمْغَز» در شاهد ذیل مفرد نهی است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گفت خیز اکنون و ساز ره بسیچ
رفت بایدْت ای پسر مَمْغَز تو هیچ .

رودکی (از لغت فرس ایضاً).


و رجوع به مغزیدن شود.
ترجمه مقاله