ترجمه مقاله

مفارقة

لغت‌نامه دهخدا

مفارقة. [ م ُ رَ ق َ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ). جدایی کردن و از هم جدا شدن . فِراق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جدایی کردن و از هم دور شدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مفارقت شود. || بر زوال صفت اطلاق شود با بقاء ذات مانند زوال کهولت ، زیرا که کهولت زایل می شود و صاحب آن باقی می ماند؛ و نیز بر زوال صفت اطلاق شود با زوال ذات مانند زوال پیری ، زیرا که پیری مادام که صاحب آن نمرده است زایل نمی گردد. و مراد از ذات ، چیزی است که این صفت برآن عارض می شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اصطلاح اصول ) در نزد اصولیان ، اطلاق می گردد بر معارضه در اصل و آن نفی حکم است به جهت انتفای علت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله