مفتعلی
لغتنامه دهخدا
مفتعلی . [ م ُ ت َ ع ِ ](حامص ) شیادی . مزوری . فریبکاری . مکاری :
بفریباندهر روز دلم را ز سخن
آن سراپای فریبندگی و مفتعلی .
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی .
و رجوع به مفتعل شود.
بفریباندهر روز دلم را ز سخن
آن سراپای فریبندگی و مفتعلی .
فرخی .
بیرون برد از سر بدان مفتعلی
شمشیر خداوند معدبن علی .
ناصرخسرو.
و رجوع به مفتعل شود.