ترجمه مقاله

مفردات

لغت‌نامه دهخدا

مفردات . [ م ُ رَ ] (ع ص ، اِ) جمع مفرد که به معنی تنهاست . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مفرده .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفرد و مفرده شود. || چیزهایی تنها و یگانه و ساده وبی آمیغ. (ناظم الاطباء) : ما مفردات را نخست در وهم آوریم پس ترکیبش کنیم . (مصنفات باباافضل ج 2ص 436). || دواها که در آن ترکیب صناعی نباشد. مفردات یا نباتی است و آن میوه ها و تخمها و گلها و برگها و شاخه ها و ریشه ها و پوستها و عصاره ها و شیره های نباتی و صمغها باشد و یا حیوانی است ، مانند ذراریح و اعضای حیوانات و احشای آنها و زهره شان و یا معدنی است و آن خود یا حجری است ، مانند گل ارمنی و یا از چیزهایی است که از زمین جوشد، مانند قیر و نفت و امثال آن . بسائط. عقاقیر. ادویه ٔ مفرده . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از مفردات اجزاء آن مرکبی به فرط امتزاج ... حاصل آمد. (مرزبان نامه ).
- کتاب المفردات ؛ به کتابهایی اطلاق شود که در آن از داروهای معدنی و نباتی و حیوانی غیرمرکب بحث کنند، مقابل قرابادین که مخصوص ادویه ٔمرکبه است . کتاب البسائط. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مفردات طب ؛ داروهای ساده و بی آمیغ. (ناظم الاطباء).
|| حروف تهجی که علی حده نویسند. (غیاث ) (آنندراج ). || (اصطلاح خطاطی ) الفاظی را گویند که ازترکیب حرفی با حرف دیگر به وجود آید، مانند: با، بب ، بج ، بد و بر که معمولاً مبتدیان با مشق و تمرین آنها آموختن هنر خوش نویسی را آغاز کنند. || اسامی اعداد از یک تا ده . (از غیاث ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله