مفردرولغتنامه دهخدامفردرو. [ م ُ رَ رَ / رُو ] (نف مرکب ) تنهارونده . جریده رو. آنکه تنها رود : صبح مفردرو حمایل کش در رکابت نفس برآرد خوش .نظامی (هفت پیکر چ وحیدص 29).