ترجمه مقاله

مفرس

لغت‌نامه دهخدا

مفرس . [ م ُ ف َرْ رَ ] (ص ) فارسی کرده شده ، از قبیل معرب که به معنی عربی کرده شده است . (آنندراج ). کلمه ای که از زبان دیگری به فارسی آورده شده : برشکال مفرس برسکال است . (غیاث ). پسندشده در زبان فارسی . (ناظم الاطباء). بعضی این صورت را به معنی فارسی شده به کار برده اند، مانند معرب که به معنی عربی شده است . پارسی گردانیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله