ترجمه مقاله

مفسلة

لغت‌نامه دهخدا

مفسلة. [ م ُ ف َس ْ س ِ ل َ ] (ع ص ) آن زن که چون شویش به خود خواند بهانه آرد. (مهذب الاسماء). زنی که به بهانه ٔ حیض شوی را از خود بازدارد وقت نشاطش و گردن کشی کند و حیله انگیزد. (منتهی الارب ). زنی که چون شوی خواهد با وی بغل خوابی کند به بهانه ٔ حیض او را از خود دور کند وگردن کشی نماید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله