مفضیلغتنامه دهخدامفضی . [ م ُ ] (ع ص ) رساننده . (غیاث ) (آنندراج ).منجر. منتهی : از وخامت عاقبت فتنه ای که مفضی به ندامت خواهد بود اندیشد. (تاریخ جهانگشای جوینی ). || مباشرت کننده . (غیاث ) (آنندراج ).