ترجمه مقاله

مفوضة

لغت‌نامه دهخدا

مفوضة. [ م ُف َوْ وَ / وِ ض َ ] (ع ص ) زنی که بدون ذکر مهر یا بدون مهر به عقد ازدواج کسی درآمده باشد. (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). زنی که بدون تسمیه ٔ مهر یا بدون مهر به عقد ازدواج کسی درآید و یا زنی که به ولی خود اجازه دهد که او را بدون تسمیه ٔ مهر یا بدون مهر به عقد ازدواج کسی درآورد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). نکاح مفوضه ؛ نکاح بلامهر را گویند که در این صورت رجوع به مهرالمثل شود و نزد شافعی اصولاً مهری نخواهد بود، البته مراد این است که ذکر مهری نشود یا اصلاً مهری نباشد. (فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ).
- مفوضةالبضع ؛ زوجه ای را که در عقد نکاحی دائم بوده و مهر ذکر نشده باشد یا شرط عدم مهر شده باشد مفوضةالبضع نامند (ماده ٔ 1087 قانون مدنی ). این نکاح درست است . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
- مفوضةالمهر ؛ زوجه ای را که در نکاح دائم تعیین مقدار مهرش را به اختیار شوهر یا زوجه یا ثالث گذاشته باشند مفوضةالمهر گویند. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
ترجمه مقاله