ترجمه مقاله

مقابلت

لغت‌نامه دهخدا

مقابلت . [ م ُب َ / ب ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مقابلة. مقابله . و رجوع به مقابلة و مقابله شود. || دشمنی . مخالف .ستیزه جویی : و آن کس که به مقابلت و مقاتلت تلقی کرد... با اتباع و اولاد... نیست گردانید. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 17). هنگام مقابلت و مقاتلت صفوف ، سربه سر حشو باشند و هیچ کدام به میدان مبارزت بارز نشوند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 23).
ترجمه مقاله