ترجمه مقاله

مقاربت

لغت‌نامه دهخدا

مقاربت . [ م ُ رَ / رِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) مقاربة. نزدیکی . قربت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بسیار از امیر محمود شنودم که گفت این مقاربت ما با ترکمانان از ضرورات است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 538). علی تگین دشمن است به حقیقت ... با وی نیز عهدی و مقاربتی باید هرچند بر آن اعتماد نباشد ناچار کردنی است . (تاریخ بیهقی ). اما عاقبت اندیش التماس صلح و مقاربت دشمن را غنیمت پندارد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 276). و رجوع به مقاربة شود. || نزدیکی با زن و مجامعت . (ناظم الاطباء). وقاع . مواقعه . آرامش . همخوابگی . هم بستری . جماع . مجامعت . مضاجعت . مباضعت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- مقاربت کردن ؛ نزدیکی کردن با زن .
ترجمه مقاله