ترجمه مقاله

مقاسم

لغت‌نامه دهخدا

مقاسم . [ م َ س ِ ](ع اِ) ج ِ مَقسِم . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
- مقاسم میاه ؛ آب بخش کن ها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| صاحب المقاسم ؛ نایب امیر و او تقسیم کننده ٔ غنایم است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله