ترجمه مقاله

مقاطعة

لغت‌نامه دهخدا

مقاطعة. [ م ُ طَ ع َ ] (ع مص ) با کسی وابریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). از همدیگر بریدن دو نفر، ضد مواصلة. (از ناظم الاطباء). ترک دیدار و مکاتبت با کسی کردن . (از اقرب الموارد). || نبرد کردن در بریدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || با هم نمودن شمشیر را که کدام از آن بران تر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || متولی امری کردن کسی را در مقابل اجرتی معین . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به مدخل بعد شود.
ترجمه مقاله