مقاولتلغتنامه دهخدامقاولت . [ م ُ وَ / وِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) مقاولة. گفت و شنود. گفتگو : چه آن جمع اهل مقاومت و کفو مقاولت او نبودند و همه به یک لطمه از موج بحر او متلاشی شدندی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 203). و رجوع به مقاولة شود.