ترجمه مقاله

مقبری

لغت‌نامه دهخدا

مقبری . [ م َ ب ُ ] (اِخ ) ابوسعید کیسان . تابعی است و او را بدان جهت چنین نامیدند که در نزدیک گورستان مسکن داشت . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله