ترجمه مقاله

مقتل

لغت‌نامه دهخدا

مقتل . [ م ُ ق َت ْ ت َ ] (ع ص ) کارهاآزموده . (مهذب الاسماء). مرد آزموده کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد آزموده کار و مجرب . (ناظم الاطباء). کارآزموده ٔ آگاه . (از اقرب الموارد). || قلب مقتل ؛ دل خوار وذلیل گشته ٔ عشق . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). قلب هلاک شده از عشق . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله