مقدونس
لغتنامه دهخدا
مقدونس . [ م َ ن ِ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی و بعضی گویند به یونانی تخم کرفس کوهی است و آن سیاه و طولانی می باشد و آن را سالیون هم گویند. (برهان ) (آنندراج ). فطراسالیون . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). از لغت بیزانسی ماکذونیسیون ، یونانی جدید ماکذونیسی (از ماکذون ) . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (از دزی ج 2 ص 605).
- مقدونس رومی ؛ جعفری . (فرهنگ فارسی معین ).
- مقدونس رومی ؛ جعفری . (فرهنگ فارسی معین ).