ترجمه مقاله

مقرط

لغت‌نامه دهخدا

مقرط. [ م ُ ق َرْ رَ ](ع ص ) به گوشواره زینت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ).آراسته شده با گوشواره . (ناظم الاطباء) : وگوش ایام عاطل را به جواهر مدح زاهر، که مخلد ماند،مقرط می گرداند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 165). ایزدتعالی افواه جهانیان را... به اطایب ذکر مناقب و مآثر خداوند خواجه ... مطیب و مشرف داراد و اسماع جهان را به جواهر محامد و مفاخرش مقرط و مشنف . (مرزبان نامه چ قزوینی چ 3 ص 11).
ترجمه مقاله