ترجمه مقاله

مقری

لغت‌نامه دهخدا

مقری . [ م َ ری ی ] (ع ص ) خوانده و خوانا. (ناظم الاطباء). آنچه خوانده شود. مقروء. مَقرُوّ. (از اقرب الموارد). و رجوع به مقریة شود.
ترجمه مقاله