ترجمه مقاله

مقلیاثا

لغت‌نامه دهخدا

مقلیاثا. [ م َ ] (اِ) به لغت سریانی تخم سپندان است که تخم تره تیزک باشدو به عربی حب الرشاد خوانند. (برهان ). لغت سریانی است به معنی تخم تره تیزک که آن را هالون گویند. (غیاث )(آنندراج ). حُرف . (بحر الجواهر). ثُفّا. ترتیزک . شاهی . تره تندک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقلیثا ، معرب آن مقلیاثا ، نام سریانی حبوب برشته است از قلی بمعنی برشته . (ازحاشیه ٔ برهان چ معین ). || آنچه از بزور که برشته شود. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ج 1 ص 331). بر داروی مرکبی که از دانه های برشته شده اخذ شود اطلاق کنند (از بحرالجواهر) : مقلیاثا بگیرند اسپغول و تخم مرو و تخم خرفه و تخم لسان الحمل و تخم گل و تخم حماض و تخم خطمی پاک کرده و تخم شاهسفرم از هر یکی یک اوقیه همه بریان کرده ...(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله