ترجمه مقاله

ملازمة

لغت‌نامه دهخدا

ملازمة. [ م ُ زَ م َ ] (ع مص ) با کسی یا چیزی پیوسته بودن . (المصادر زوزنی ). با کسی یا به جایی پیوسته بودن . (ترجمان القرآن ). پیوسته بودن با چیزی یا کسی و همیشگی کردن برآن . لِزام . (منتهی الارب ). پیوسته بودن به جایی یا نزد کسی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد): لازمه ملازمة و الزاماً؛ ثابت بود بر آن و همیشگی کرد بر آن و مفارقت نکرد از آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به ملازمت و ملازمه شود. || معانقه کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله