ملاقا
لغتنامه دهخدا
ملاقا. [ م ُ ] (از ع ، اِمص )مخفف ملاقات :
ملاقا چون کنی با عقل زیر پرده ٔ حسی
نخست از پرده بیرون آی و پس رای ملاقا کن .
و رجوع به ملاقات شود.
ملاقا چون کنی با عقل زیر پرده ٔ حسی
نخست از پرده بیرون آی و پس رای ملاقا کن .
سنائی (دیوان چ مصفا ص 262).
و رجوع به ملاقات شود.