ترجمه مقاله

ملامت کنان

لغت‌نامه دهخدا

ملامت کنان . [ م َ م َ ک ُ ](ق مرکب ) در حال ملامت کردن . سرزنش کنان :
فتادند در وی ملامت کنان
که دیگر به دستت نیاید چنان .

سعدی (بوستان ).


گر از خاک مردان سبویی کنند
به سنگش ملامت کنان بشکنند.

سعدی (بوستان ).


ترجمه مقاله