ترجمه مقاله

ملتخ

لغت‌نامه دهخدا

ملتخ . [ م ُ ت َخ خ ] (ع ص ) شوریده عقل . ملطخ . (مهذب الاسماء): سکران ملتخ ؛ نیک مست و درهم شده عقل بیهوش . و عامه مُلطَخ ّ گویند و آن نادرست است . (از منتهی الارب ). نیک مست و درهم شده عقل و بیهوش . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درهم پیچیده . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله