ترجمه مقاله

ملط

لغت‌نامه دهخدا

ملط. [ م َ ] (ع مص ) آژند در میان خشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). به گل طلا کردن دیوار را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گل مالیدن بر دیوار و گل گذاشتن بر آن . (از ناظم الاطباء). || موی ستردن . || بچه ٔ ناتمام افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله