ترجمه مقاله

ملفف

لغت‌نامه دهخدا

ملفف . [ م ُ ل َف ْ ف َ ] (ع ص ، اِ) نوردیده شده و نیک درپیچیده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پیچیده و لفافه شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلفیف شود. || مشک شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در قول ابی المهوس الاسدی : «او الشی ٔ الملفف فی البجاد»، مشک شیر است و گویند سخینة است و آن طعامی از آرد است که بنی تمیم خوردن آن را بر خود عار می دانستند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله