ترجمه مقاله

ملمعنقاب

لغت‌نامه دهخدا

ملمعنقاب . [ م ُ ل َم ْ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) آنکه روبند ملمعدارد. که نقابی رنگارنگ و دلفریب دارد :
زد نفس سر بمهر صبح ملمعنقاب
خیمه ٔ روحانیان گشت معنبر طناب .

خاقانی .


هر سحری طبعملمعنقاب
تیغ جهانگیر تو بیند به خواب .
خواجوی کرمانی (روضةالانوار چ کوهی کرمانی ص 10).
رجوع به ملمع شود.
ترجمه مقاله