ملموحلغتنامه دهخداملموح . [ م َ ] (ع ص ) به گوشه ٔ چشم نگریسته و دزدیده نگاه شده : آورده اند که مر آن پادشه زاده که ملموح نظر او بود خبر کردند. (گلستان ).