ترجمه مقاله

ملونی

لغت‌نامه دهخدا

ملونی . [ م ُ ل َوْ وَ ] (حامص ) حالت و چگونگی ملون . رجوع به ملون شود.
- ملونی کردن ؛ تغییر رنگ دادن . دگرگون شدن . تغییر حال دادن :
گاه چو حال عاشقان صبح کند ملونی
گه چو حلی دلبران مرغ کند نواگری .

خاقانی .


ترجمه مقاله