ترجمه مقاله

ملکت طراز

لغت‌نامه دهخدا

ملکت طراز. [ م ُ ک َ طَ ] (نف مرکب ) ملکت طرازنده . ملک آرا. آنکه مملکت را رونق و آرایش دهد :
افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم
ملکت طراز عادل ملت فروز داور.

خاقانی .


ترجمه مقاله