ملک صورت
لغتنامه دهخدا
ملک صورت . [ م َ ل َ رَ ] (ص مرکب ) ملک سیما :
ای پری روی ملک صورت زیباسیرت
هرکه با مثل تو انسش نبود انسان نیست .
و رجوع به ملک سیما شود.
ای پری روی ملک صورت زیباسیرت
هرکه با مثل تو انسش نبود انسان نیست .
سعدی .
و رجوع به ملک سیما شود.