ملک شکار
لغتنامه دهخدا
ملک شکار. [ م َ ل ِ ش ِ ] (ص مرکب ) شکار کننده ٔ ملک . که شاهان رااز پای درآورد. که شاهان را مغلوب کند :
میربزرگ نامی ، گرد گران سلیحی
شیر ملک شکاری ، شاه جهان گشایی .
میربزرگ نامی ، گرد گران سلیحی
شیر ملک شکاری ، شاه جهان گشایی .
فرخی .