ترجمه مقاله

ملیساء

لغت‌نامه دهخدا

ملیساء. [ م ُ ل َ ] (ع اِ) شیر ترش که در شیر خالص اندازند تا بسته گردد. || نیمروز. || میان مغرب و نماز خفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندکی از رخت طعام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رخت خانه ٔ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). چیزی از قماش طعام . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || ماه صفر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || ماهی مابین آخر گرما و زمستان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماهی که بین آخر گرما و اول سرما بود. (ناظم الاطباء). ماهی بین پایان گرما و زمستان و آن ماهی است که طعام ذخیره شده منقطع می گردد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله