ترجمه مقاله

مماصعت

لغت‌نامه دهخدا

مماصعت . [ م ُ ص َ /ص ِ ع َ ] (از ع ، اِمص ) مماصعة. با هم کشش و پیکار و خصومت کردن . (از منتهی الارب ). || جدال . پیکار : اصحاب شمس المعالی دل بر مقارعت و مماصعت قوم قرار دادند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 265). ازهر دو جانب در ممانعت و مماصعت و محاربت و مضاربت هر آنچه در حیز قدرت و امکان بود مبذول داشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 28). رجوع به مماصعة شود.
ترجمه مقاله