ترجمه مقاله

ممتحن

لغت‌نامه دهخدا

ممتحن . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از امتحان . آنکه می نگرد و تأمل می کند در قول و گفتار و می اندیشد پایان کار را. (از ناظم الاطباء). || آزماینده . (آنندراج ). آنکه می آزماید و آزمایش می کند. (ناظم الاطباء). آزمایشگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). امتحان کننده :
لیک پیر عقل نی پیر مسن
می ندانی ممتحن از ممتحن .

مولوی .


کاروانی راه گم کرده کشید
سوی کوه آن ممتحن را خفته دید.

مولوی .


|| روشن و گشاده کننده . یقال : امتحن اﷲ قلوبهم ؛ ای شرحها و وسعها. (از منتهی الارب ). || (اِخ ) خداوند عالمیان که دل مردم را فراخ کرده منشرح می سازد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله